حضرت آیت الله ناصری دولت آبادی می فرمود: استاد ما مرحوم حاج آیت الله حاج
شیخ عباس قوچانی وصی مرحوم آیت الله العظمی آقا سید علی قاضی می فرمودند:
در نجف اشرف با مرحوم قاضی جلساتی داشتیم و غالبا افراد با هماهنگی وارد
جلسه می شدند و همدیگر را هم می شناختیم. در یک جلسه ناگهان دیدیم که سید
جوانی وارد شدند،مرحوم قاضی بحث را قطع کردند و احترام زیادی به این سید
جوان نمودند و به آن سید جوان فرمودند:آقا سید روح الله در مقابل سلطان جور
و دولت ظالم باید ایستاد،باید مقاومت کرد،باید با جهل مبارزه کرد. این در
حالی بود که ما خیلی آن روز تعجب کردیم ولی بعد از سالهای زیاد پس از
انقلاب فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرفها را زد و نسبت به
امام احترام کرد.
حکایت گنجشک کور
حضرت آیت الله ناصری دولت آبادی می فرمودند:مرحوم حاج آقا معین شیرازی
فرموده بودند:یک نفر کشاورز برای ایشان تعریف کرده بود:زمانی که کار
کشاورزی مان تمام شد،گندمها را پهن کرده بودیم تا هرکس سهم خود را ببرد، در
همین موقع که مشغول استراحت بودیم ، یک زنبور آمد و یک دانه ی گندم را
برد، دوباره آمد و یک دانه ی دیگر را برد و چندین بار این کار را تکرار
کرد، تا اینکه ما کنجکاو شدیم ببینیم این زنبور گندمها را کجا می برد(با
توجه به این مطلب که زنبور به گل و شیرینی علاقه دارد نه به گندم) خلاصه
دنبال زنبور رفتیم ، دیدیم زنبور گندم ها را میان یک دیوار خرابی که در آن
گنجشک نابینایی است می برد و گنجشک با شنیدن صدای زنبور، دهانش را باز می
کند و زنبور هم گندم را در دهان او می گذارد.
به اعماق دریا و در بطن سنگ دهد روزی کرم را بی درنگ
رساننده ی رزق گنجشک کور پدید آور ظلمت و نار و نور
حکایتی از حاج شیخ میرزا حسین جمالی
جناب حجه الاسلام والمسلمین مرحوم حاج شیخ میرزا حسین جمالی (امام جماعت
مسجد امیرالمومنین(ع) شهرستان دورود)می گفتند:در ایام جوانی به همراه چند
نفر از دوستان رفته بودیم کوهنوردی،وقتی که خواستم کتری آب جوش را برداشته و
چای درست کنم، دستم به سنگ زیر کتری خورد مثل یخ سرد بود ولی سنگهای دیگر
خیلی داغ بودند، تعجب کردم! سایر رفقا را صدا زدم. جمع شدند و سنگ را دیدند
لذا سنگ را شکستیم وقتی سنگ شکافته شد مشاهدا کردیم که یک «کرمی» در میان
این سنگ با مقدار کمی خاک زندگی می کند و به این وسیله، خدا روزی او را می
دهد و آتش را برای او سرد می کند. ایشان فرمودند:آن خدایی که از کرم میان
سنگ در آتش غافل نیست آیا از ما غافل است و روزی ما را نمی دهد؟... هیهات..
به اعماق دریا و در بطن سنگ دهد روزی کرم را بی درنگ
شابک:9789648736885
تاریخ: 1391/01/21
مشاهده :
470 |